loading...

نود و هشت پاتوقی

بخشی از پارت اول :_دِ من اگه جون میکنم بخاطر توعه…بخاطر خودمون! دوست ندارم فردا پس فردا بچه هامون که بدنیا اومدن تف بندازن ته قبرمون و بگن این چه زندگی بود واسمون ساختی؟؟..ندار باشن و حسرت خیلی

آخرین ارسال های انجمن
98patoghi بازدید : 320 دوشنبه 03 مهر 1396 زمان : 17:30 نظرات (0)

بخشی از پارت اول :
_دِ من اگه جون میکنم بخاطر توعه…
بخاطر خودمون! دوست ندارم فردا پس فردا بچه هامون که بدنیا اومدن تف بندازن ته قبرمون و بگن این چه زندگی بود واسمون ساختی؟؟
..ندار باشن و حسرت خیلی چیزا رو بخورن.که وقتی میخوان لباس بخرن چشمشون سُر نخوره رو قیمتش! که اگه گرون بود و بی پول بودن بیخیالش بشن.
من اگه دارم تو اون شرکت بیصاحاب جون میکنم واسه خاطره توعه..
.که همه چی واست فراهم باشه..خونه..پول..ماشین..طلا..لباس که حسرت هیچیو نخوری! دوست ندارم برم زیر منت مامان بابام.
موهایم را چنگ زدم و با جیغ گفتم:
_بسه..بسه..بسه..!
با دو قدم خودش را به من رساند..اخم داشت و عصبی بود!
دستم را گرفت و با حرص گفت :
_میگی چرا از صبح تا شب کار میکنی و حواست به زندگیت نیست..ناراحتی چرا خودمو تو کارم غرق کردم..منم میام و این حرفای تکراری و میزنم و هزار تا دلیل میارم که چرا..میگم بخاطر اینه که تو پول غلت بزنی و آسایش داشته باشی..راحت باشی..سر آخرم کلافه میشی و میگی بسه..!؟
بغض همچو سنگ گلویم را به بازی گرفته بود و قصد خفه کردنم را داشت..نفس کشیدن سخت بود..

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3658
  • کل نظرات : 179
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 139
  • آی پی امروز : 523
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 7,507
  • باردید دیروز : 170
  • گوگل امروز : 55
  • گوگل دیروز : 49
  • بازدید هفته : 7,677
  • بازدید ماه : 8,294
  • بازدید سال : 18,214
  • بازدید کلی : 7,346,570